بشنو از این دل چون شکایت می کند
از جهان سوم حکایت می کند
از جهانی پر ز نیرنگ و ریا
از جهانی پر ز نیرنگ و ریا
پول و زر در آن نشان کبریا
از جهان دغدغه، همهمه های ترسناک
از جهان دغدغه، همهمه های ترسناک
خفته است وهم رویش در ساقه این گیاه
از جهانی که در آن پاکی زن
از جهانی که در آن پاکی زن
بسته به روسرییست و تکه ای گوشت بدن
بشنو از ما که به انگشت اتهام
بشنو از ما که به انگشت اتهام
عالمی را گشته ایم فصل الخطاب
چینی یان سوسمار خورند و اعراب ترک خر
چینی یان سوسمار خورند و اعراب ترک خر
غربیان ابلهند و من و تو باهوش شهر
عاشقی جرم است و همخوابگی کفری فزون
عاشقی جرم است و همخوابگی کفری فزون
آخ و جون جای اشک چشم و نغمه های پر جنون
روزگار بس غریبیست نازنین
روزگار بس غریبیست نازنین
بهر آنچه از کف داده ایم گشته ام زار و غمین
بشنو از این عنصر معلوم الحال
بشنو از این عنصر معلوم الحال
کس بر نیانگیزد ز چاه بهر ثواب
سرنوست آدمی در پس پیکار اوست
سرنوست آدمی در پس پیکار اوست
عشق و شهوت جزئی از ایمان اوست
بت بیفکن، سر بنه در کوی یار
بت بیفکن، سر بنه در کوی یار
کی برآویزد لیلا چنین مجنون به دار
فکر نیکو تحفه درگاه اوست
فکر نیکو تحفه درگاه اوست
این جهان سوم از فقدان اوست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر